لیدر خانم برای یک گروه اقا

اقای حسینی که از سازمان عمران یکی از شهرهای استان بهم زنگ زد و تور گروهی خواست ارش پرسیدم خودم باهاتون بیام یا یک اقا رو از تورلیدرهامون بفرستم  با تاکید گفت نه خودتون بیاین که بهتره

خلاصه فکر کردم چون جوشون رسمیه بهتره یک تور به کاشان براشون بزارم دو تا بازدید انتخاب کردم باغ فین کاشان و شهر زیرزمینی نوش آباد

برنامه و قیمت مشخص شد و قرار شد اقای حسینی شروع به ثبت نام کنند و اسم و کد ملی ها رو یک روز قبل برایمن بفرستند منم یک وی ای پی ۳۲ نفره دربست کردم.

روز قبل سفر

روز قبل سفر لیست رو برام فرستادن من تنها چیزی که چک کردم جنسیت بود و خوشحال شدم که حداقل دو خانم از همکاراشون تو اون لیست هست و من تنها نیستم. فردا سوار اتوبوس شدم و با اتوبوس صبح رفتیم دم سازمان عمران که گروه رو سوار کنیم هر چی چشم گردوندم اون دو خانم نبودن . اقای حسینی گفت انصراف دادن.

اول شکه شدم ولی بعد خودمو جمع و جور کردم و با لبخند وارد اتوبوس شدم.

یک راهنمای تور

در راه با یک گروه اقا

خودمو معرفی کردم چون اونها همو میشناختن معرفی برای اونها نگذاشتم . از مدیر حراستشون اجازه گرفتم و با خنده گفتم امروز جمعه است تعطیله میشه اهنگ گذاشت دیگه که گفت بله اختیار دارید.

ولی حتی از ترس مدیرا دست هم نمیزدند کم کم به کاشان رسیدیم تور به خوبی برگزار شد و من همش فکر این بودم برگشتن چه طور سرشون رو گرم کنم . یه ایده به ذهنم رسید رفتم وسط اتوبوس گفتم دوستان دوست دارید پانتومیم بازی کنیم که یه پیر مرد که انگار آبدارچی شرکت بود گفت : ببخشید پانتومیم چیه که همه زدن زیر خنده .  خلاصه سک ساعتی به پانتومیم گذشت و بلاخره ۱۰ شب یک تجربه دیگه از سفر برای من تموم شد.